با تمام شور و شوق به خونه اومدم تا برای فردا پنجشنبه آماده رفتن به حرم بشم. قرار بود ما با بچه های هیئت به حرم بریم.

خوابیدم تا فردا ساعت 7:00 بلند شم و به سمت هیئت برم.

من تا موقع اذان خواب و بیدار بودم. بلند شدم و نماز خوندم بعد به مادرم گفتم من رو ساعت 7 بیدار کن.

تا این که بیدار شدم دیدم خواب موندم و مادرم هم خواب بود.

خیلی ناراحت شدم.

من کنار حضرت ام و یک ماه هست پیش ایشون نرفتم و شدیدا احساس عذاب وجدان دارم.

یا امام رضا منو از خودت دور نکن. 

واقعا ناراحتم ناراحتم ناراحتم..................


[ پنج شنبه 8 آبان 1393 ] [ 22:14 ] [ بنده ی خدا ]
[ ]